سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میان او و حقّ انگاشتن باطل، جدایی می اندازد [امام صادق علیه السلام ـ درباره گفته خدای « بدانید که خداوند میان انسان و دلش جدایی می اندازد» فرمود]
فریاد بی صدا
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
امروز چه روزیه؟

فریال :: پنج شنبه 88/11/29 ساعت 10:42 صبح

سپندارمذگان
 

اینک زمین را می‌ستاییم؛

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره‌مَزدا !

زنان را می­ستاییم.

زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.

اوستا - یسنا ?? - بند ?

کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از 3 قرن پس از میلاد- که از 20 قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ?? بهمن، یعنی تنها ? روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس و فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند.

در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.

امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد‌گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.

گردیزی در کتاب زین­الاخبار نیز درباره­ واژه­ «مردگیران» اشاره کرده ­است که از این جهت این جشن را مردگیران می­گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی­گزیدند.سپندار مذگان جشن زمین و گرامی‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند.
 
 
 

نوشته های دیگران()

لاو ....

فریال :: چهارشنبه 88/11/28 ساعت 3:56 عصر

دوستت دارم.......

 

تو را به جای همه کسانی  که نشناختم دوستت دارم

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .

برا ی خاطر عطر نان گرم وبرفی که آب می شود

وبرای نخستین گل ها

تو را بخاطر دوست داشتن دوست دارم.

تو را بجای همه کسانی که دوست نمی دارم

دوست دارم

 

 


نوشته های دیگران()

باز هم زندگی...

فریال :: سه شنبه 88/11/27 ساعت 4:51 عصر

 

 

 

زندگی زیباست، کو چشمی که زیبایی ببیند

کو دل آگاهی که در هستی دلارائی ببیند

صبحا تاج طلا را بر ستیغ کوه یابد

شب گل الماس را بر سقف مینایی ببیند

ریخت ساقی باده های گونه گون در جام هستی

غافل آنکه سکررا در باده پیمایی ببیند

از بخت دارد بی خدا در بی کسی ها شکوه ها 

شادمان آنکه خدا را وقت تنهایی ببیند

جویند زشت بینان را بگو در دیده خود عیب 

ببیند  زندگی زیباست کو چشمی که زیبایی



 

 


نوشته های دیگران()

بازهم ولنتاین اومد و....

فریال :: یکشنبه 88/11/25 ساعت 11:4 صبح

بازم ولنتاین شد ولی نصیب ما کادو نشد.....البته عشق تو دل ها مهمن

ولنتاین در ایران

 سپندارمذگان


سپندارمذگان جشن گرامی‌داشت زمین و زن و روز مهرورزی به مظاهر مهر و فروتنی است. در این روز که مصادف است با 29بهمن ماه مردان به زنان خود، با محبت هدیه می‌دادند و زنان و دختران را از کارهای روزمره معاف کرده بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند.

اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمزگان بجای والنتین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.

همتون رو دوست دارم اگرچه شما بی محبتین.

 


نوشته های دیگران()

تنهایی

فریال :: پنج شنبه 88/11/22 ساعت 12:6 عصر

 

  رنج تلخ است ولی وقتی آن را به " تنهایی "  می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم برای او کاری      می  کنیم

 

  واین خود دل را شکیبا می کند .

 

  طعم توفیق را می چشاند و چه تلخ است لذت را" تنها " بردن .

 

  وچه زشت است زیبایی ها را" تنها " دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است...

 

  " تنها " خوشبخت بودن در بهشت .

 

  "تنها " بودن سخت تر از کویر است .

 

   در بهار هرنسیمی که خود را بر چهره ات می زند یاد "تنهایی " را در سرت زنده می کند .

 

   " تنها " خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور ونیمه تمام است .

 

   " تنها " بودن ... بودنی نیمه تمام است ومن برای نخستین بار در هستی ام رنج " تنهایی " را احساس

   کردم .                                             

                                                                دکترعلی شریعتی


نوشته های دیگران()

زندگی

فریال :: سه شنبه 88/11/20 ساعت 5:50 عصر

 

زندگی جاریست همچون نبض  زمین ،زندگی جاریست همچون رود روان

زندگی جاریست همچون کوه،دشت وجنگها

زندگی جاریست در وجود ما ،زندگی لذت بخشه ، زیستن اجبار

کار کردن نیاز، عشق و محبت لازمه همه ی آنها

 


نوشته های دیگران()

یک روز زندگی

فریال :: سه شنبه 88/11/20 ساعت 5:44 عصر

 

یک روز زندگی

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است.

تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان

شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.

داد زد و بدو بیراه گفت، خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را بهم ریخت،

خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد.

به پرو پای فرشته وانسان پیچید، خدا سکوت کرد.کفر گفت وسجاده

را دور انداخت ، خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده

افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت:


عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت تمام روز رابه بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر  باقیست ، بیا لااقل این یک روز را زندگی کن....

لابه لای هق هقش گفت:اما یک روز! با یک روز چه کار می توان کرد!؟

خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید. و آن گاه سه یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن. او مات و مبهوت ، به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش میدرخشید اما میترسید حرکت کند ، میترسید راه برود ، میترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد.. قدری ایستاد.... بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد.  بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن کرد زندگی را به سر و رویش پاشید زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید میتواند تا ته دنیا بدود میتواند بال بزند ، می تواند پاروی خورشید بگذارد.. می تواند ... او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد. زمینی را مالک نشد. مقامی به دست نیاورد اما..... اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید روی چمن خوابید کفش دوزکی را تماشا کرد... سرش را بالا گرفت  ابرها را دید و به آنهایی که نمیشناختندش سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد .

او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد و لذت برد و سرشار شد و بخشید عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند امروز او در گذشت کسی که هزار سال زیسته بود.....  


نوشته های دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آههههههههههههههههههههها ی
شهرمن
خاطره....
اتاق من
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
فریاد بی صدا
فریال
Link to Us!

فریاد بی صدا

Hit
مجوع بازدیدها: 63158 بازدید

امروز: 17 بازدید

دیروز: 3 بازدید

Day Links
استادعنایتی [164]
[آرشیو(1)]


Archive


خرداد 1388
اردیبهشت 1388
شهریور 1388
مهر 1388
تیر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
اسفند 88

Submit mail