به نام حق
شب های پر رمز و آرامش قدر گذشت ، پر فراز ودرد مند ...
دیشب شبی بود پر تقدیر ، شبی که شاید زندگی مان به ما بخشیده شد، شبی که بزرگواری حق در حق ما به تمامیت رسید. نمی دانم چه چیزی حق است ولی بر حق بودن شب های قدر را یقین دارم !
کیست که بگوید این شب ها دین مآبی و وقت گذرانی است.
دیشب همه ی فرشتگان روی زمین بودند وحال و احوالمان را نظاره گر ، خدا کند قلب های پرکینه و پر از گناه و ذهن های آلوده را در ما ندیده باشند و طربناکی قطرات اشک وزیبای صدای ما را در یا رب ها یمان دیده و شنیده باشند، زیبای دیشب مان را نه زشتی گذشته..
سر بر سجده نهادم وقرآن به سر گرفتم خواستم:
بیامرزی مرا، درهای ناامیدی را از نظرم بپوشانی ، دنیایی شاد وآخرتی پر بار نصیبم سازی مرا بر اهدافم ثابت قدم گردانی ، سرخوشی را شادیم نپنداری و به حق شادم گردانی مرا بر اهافم ثابت قدم گردانی ، اسیر وهم و پریشانی ام نگردانی .
شاید تنها دیشب بود که حس کردم هستم و باید بمانم باشم تا برسم بر آن حقی که تو مقدرم کردی.
بندهی همیشگیت،مخلص و مشتاق
نوشته های دیگران()