اگر به خانه من آمدی ای مهربان
برای من چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه های خوشبخت بنگرم
-: فروغ فرخزاد :-
مهر
ماه مهرآمیزه ای از مهر و محبت هستی در وجود هستی است ، ماهی پر ازشکوه و آرامش رنگ طلایی - قهوه ای درختان ،خورشید کم نور و بی تاب ،بادهای بی قرار که چون قلب های نا آرام فریاد پر از بی صدایی سر می دهند همه صحه برعبوری تازه اند، عبوری از نور و اشتیاق به سوی سایه ی مهر و سکوت و دلیلی برای ناگفته ها و سکوت خاطره ها و...
گر چه در برگریزان پاییز هستی خود را افول وفنا می رساند ولی این فنا آرامشی بی بی بدیل برای طبیعت است.
آنقدرسکوت ارامش که طبیعت در پایان برگریزان گونه ای به خواب می رود انگار هیچ بیداری برایش نبوده و نخواهد بود...
مهر واه برای من یادآور آغاز من وما است. من در بیست و هفتمین روز این ماه زیبا به دنیایی پر از رنگ وریا و تمنا که شادی اش فانی ، غم و اندوهش ناباور نسیان آم هایش سر به افلاک ،هستی یافتم و با تمام وجودم با این بزمگاه بی محبتش انس گرفتم .اکنون که بیست و سه پاییز از زندگیم می گذرد با تمام وجود بی ارزشی دنیا را درک کرده ام.
امیدوارم بی ارزشی دنیا مرا بی ارزش و نا چیز نکند قدر زمان و اهدافم را بدانم و پا بر جا بر هدف گریزانم بدوم تا به کمال انسانی برسم.
خداوندا
تو می دانی که انسان بودن و ماندن
چه دشوار است
چه زجری می کشد آنکس که انسان است و
از احساس سرشار
-: دکتر علی شریعتی
نوشته های دیگران()