سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده وبا شوق به دیدارت، نیازهای دنیایی را از من بِبُر . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
فریاد بی صدا
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
تولد

فریال :: دوشنبه 88/7/20 ساعت 11:7 عصر

امروز تولد حافظ بود اولین فالی که گرفتم تو وبلاگ گذاشتم.البته ترجمه اش دست خودمه :مراد از دوستان ،دوستان عالم پیش از تولده به غیر یه چند تا دوست این دوران.

نوشته های دیگران()

آرامش

فریال :: دوشنبه 88/7/20 ساعت 12:1 صبح

 آرامش


 


پادشاهی جایزهء بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.
  آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
  پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.
اولی ، تصویر دریاچهء آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید ، و اگر دقیق نگاه می کردند ، در گوشه ء چپ دریاچه ، خانه ء کوچکی قرار داشت  ، پنجره اش باز بود ، دود از دودکش آن بر می خواست ، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.
  تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد . اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود ، و ابرها آبستن آذرخش ، تگرگ و باران سیل آسا بود.
  این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند ، هماهنگی نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد ، در بریدگی صخره ای شوم ، جوجهء پرنده ای را می دید . آنجا ، در میان غرش وحشیانه ء طوفان ، جوجه ء گنجشکی ، آرام نشسته بود.
  پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ء جایزه ء بهترین تصویر آرامش ، تابلو دوم است.بعد توضیح داد :
  " آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ، بی کار سخت یافت می شود ، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت ، بمانی و آرام باشی ."


نوشته های دیگران()

غروب

فریال :: یکشنبه 88/7/19 ساعت 11:53 عصر


هر روز دلتنگ تر از دیروز

نظاره می کنم طلوع و غروب خورشید را

شاید غروب دل من بار دگر طلوع یابد

و اگر نیابد

خود را به غروب تن خواهم سپرد ...

 


نوشته های دیگران()

چه کسی می داند

فریال :: شنبه 88/7/18 ساعت 10:54 عصر

    چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟

            چه کسی می داند که تو در حسرت یک روز نه در فردایی؟

                  پیله ات را بگشا...

                       تو به اندازه یک پروانه زیبایی!!!


نوشته های دیگران()

رقص [بـــوی عشـــــق , ]

فریال :: پنج شنبه 88/7/9 ساعت 11:46 عصر

رقص [بـــوی عشـــــق , ]




 

 

  معبد خداوند فقط به روی

  دلی شاد و آواز خوان و رقصان باز است .

  دل گرفته را به این معبد راهی نیست ،

  پس ، از اندوه اجتناب کن .

  دل خود را از همه رنگ ها سرشار کن .

  درخشان و رنگارنگ مثل یک طاووس .

  و برای این { دلشادی و آواز و رقص } به دنبال دلیلی نباش .

  کسی که برای شادی دلیلی می جوید ، شاد نخواهد بود .

  {چون شاخ تر به رقص آ } و نغمه ساز کن .

  نه برای دیگران ،

  نه به خاطر چیزی ،

  برقص ، فقط به خاطر رقص ؛

  بخوان ، فقط برای آواز ؛

  آن گاه سرتا پای زندگی ات ملکوتی می شود ،

  و فقط در این حالت است

  که همه چیز رنگ نیایش به خود می گیرد

  این گونه زیستن ، آزاد بودن است  ....


نوشته های دیگران()

arezooha....

فریال :: پنج شنبه 88/7/9 ساعت 11:44 عصر


نوشته های دیگران()

دریا

فریال :: سه شنبه 88/7/7 ساعت 11:49 عصر

می دونی فکر می کنم موجهای دریا از چیه؟

اینا غصه های دل آدماست.دریا مونس هر کسیه که درد و دل داره.وقتی آدما غصه هاشونو به دریا می گن اون غصه هارو با خودش می بره و می کوبه به صخره ها.غصه ها می شکنن و دل آدم آروم می شه.

هر وقت می رم کنار دریا آروم می شم.


نوشته های دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آههههههههههههههههههههها ی
شهرمن
خاطره....
اتاق من
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
فریاد بی صدا
فریال
Link to Us!

فریاد بی صدا

Hit
مجوع بازدیدها: 63572 بازدید

امروز: 20 بازدید

دیروز: 30 بازدید

Day Links
استادعنایتی [164]
[آرشیو(1)]


Archive


خرداد 1388
اردیبهشت 1388
شهریور 1388
مهر 1388
تیر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
اسفند 88

Submit mail